۱۳۸۹ مهر ۲۸, چهارشنبه

اداره

توي اداره ما هيچ كي به هيچ كي نيست. اغلب دوستان به كاري مشغولن كه سودي براي كسي نداره.
 نه اينكه كسي كار نكنه. چرا . اتفاقا بچه ها همه خيلي هم سرشون شلوغه و جدا هم خيلي انرژي و زمان مي ذارن.
ولي يه چيزي هست كه معمولن ته دلشون احساسه خر كاري كردن يا ديده نشدن يا قدرناشناسي را دارند.
اينجا هيچ بخشي به هيچ بخشه ديگه اي وصل نيست. يعني خروجي هيچ واحدي به واحده ديگه منتقل نميشه. مستقيم و تنها به واسطه چند آدمه مشخص مي رسه به مدير. معلوم هم نمبشه كي به كيه. يه موقع هايي هم كاره يه واحدو يه واحده ديگه انجام ميده. البته شايد براي اينه كه اينجا كسي شرح وظائف نداره و هر چي رئيس بگه بايد انجام شه چه مربوط چه نامربوط.
اينجا معمولن چندتا پيمانكار هستن كه وظيفه ارائه سرويس به مجموعه ما رو دارن. كه البته با حسن تدبير آقايان اغلب ديده ميشه كه همكارانمون  بايد به اين پيمانكاران سرويس بدن و البته وظيفه شونه ...(پيمانكار قرداد بسته ، فاز به فازهم پولشو مي گيره )
ابنجا نسبت به دو نفر خيلي خيلي احساس خوبي دارم. سر ساعت كارشون رو انجام مي دن. بي برو برگرد. يكي آبدارچيمون، يكي هم مسئول تميز كردن اتاق ها. يه شرح وظايف مشخص دارن. سر ساعت انجام مي دن. هر چند خيلي وقت ها كاري بيشتر از وظيفشون انجام ميدن ولي حضورشون كاملن مشخصه. هميشه ديده ميشن. اگه نباشن، داده همه در مياد.
بر عكسه ما كه اگه نباشيم هم خبلي خبري نميشه.

۱ نظر:

حنا گفت...

چقدر راست گفتي حرف دل همه ما رو