امروز دوباره ناراحت شدم. دوباره هر چيو كه مي خواستم فراموش كنم به يادم اومد.
ديگه دوست ندارم حرف بزنم. دلم مي خواد ساكت باشم. دوست ندارم با كسي حرف بزنم.
كه بازم يادم بياد كجام. عجب گيري افتادم ها، بين يه مشت منگل. با شما نيستما!
ولي جدا چرا اينا اينقدر عقبن؟ از احساسشون، از افكارشون؟ يخ يخن . سرد سرد
حالم ازشون بهم مي خوره.
بابا كائنات منو نجات بده از دست اين قوم عقب مونده
كه تازه فكر مي كنن عقل كل هم هستن.
نمي خوام ازشون فرار كنم كه يه جاي ديگه باز گير بيوفتم.
ولي جداَ هر راه حلي كه مي دوني پيش پام بذار.
هر تلنگري حسابي منو بهم مي ريزه.
دوسشون ندارم. باهاشون بهم خوش نمي گذره . باهاشون كه هستم
به زمين و زمين فحش ميدم
اينجوري زندگيو دوست ندارم
كمكم كن
جدا هر جور كه خودت مي دوني
ديگه خستم. اين بارو از دوش خودم بر ميدارم و روي دوش پرتوان تو مي ذارم
راضيم به رضاي تو
من كه خودم نمي فهمم چرا اينجام
چرا دارم اين چيزا رو مي بينم
من هميشه از همچين آدم هايي فرار كردم
هميشه از آدم هاي يخ حالم بد شده
از آدم هاي وسواسي كه فكر مي كنن فقط خودشون خوبن حالم بهم خورده
از آدم هايي كه واسه همه نسخه مي پيچن چندشم مياد
و حالا بين همين ها هستم.
كائنات
ديگه خودت مي دوني
من مي خوام نجات پيدا كنم
منو نجات بده
مي خوام رها شم
اگه همه اين هايي كه گفتم، خودم هم هستم
پس كمكم كن كه ببينم اينا رو توي خودم
و بتونم رها شم..
پيشاپيش ازت ممنونم كه داري كمكم مي كني
خيلي دوست دارم
خيلي خوشحالم كه اجازه دادي باهات حرف بزنم.
بازم ازت ممنونم.
ديگه دوست ندارم حرف بزنم. دلم مي خواد ساكت باشم. دوست ندارم با كسي حرف بزنم.
كه بازم يادم بياد كجام. عجب گيري افتادم ها، بين يه مشت منگل. با شما نيستما!
ولي جدا چرا اينا اينقدر عقبن؟ از احساسشون، از افكارشون؟ يخ يخن . سرد سرد
حالم ازشون بهم مي خوره.
بابا كائنات منو نجات بده از دست اين قوم عقب مونده
كه تازه فكر مي كنن عقل كل هم هستن.
نمي خوام ازشون فرار كنم كه يه جاي ديگه باز گير بيوفتم.
ولي جداَ هر راه حلي كه مي دوني پيش پام بذار.
هر تلنگري حسابي منو بهم مي ريزه.
دوسشون ندارم. باهاشون بهم خوش نمي گذره . باهاشون كه هستم
به زمين و زمين فحش ميدم
اينجوري زندگيو دوست ندارم
كمكم كن
جدا هر جور كه خودت مي دوني
ديگه خستم. اين بارو از دوش خودم بر ميدارم و روي دوش پرتوان تو مي ذارم
راضيم به رضاي تو
من كه خودم نمي فهمم چرا اينجام
چرا دارم اين چيزا رو مي بينم
من هميشه از همچين آدم هايي فرار كردم
هميشه از آدم هاي يخ حالم بد شده
از آدم هاي وسواسي كه فكر مي كنن فقط خودشون خوبن حالم بهم خورده
از آدم هايي كه واسه همه نسخه مي پيچن چندشم مياد
و حالا بين همين ها هستم.
كائنات
ديگه خودت مي دوني
من مي خوام نجات پيدا كنم
منو نجات بده
مي خوام رها شم
اگه همه اين هايي كه گفتم، خودم هم هستم
پس كمكم كن كه ببينم اينا رو توي خودم
و بتونم رها شم..
پيشاپيش ازت ممنونم كه داري كمكم مي كني
خيلي دوست دارم
خيلي خوشحالم كه اجازه دادي باهات حرف بزنم.
بازم ازت ممنونم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر