۱۳۹۳ دی ۱۸, پنجشنبه

عادت

هر از چند گاهی کاری رو شروع می کنم بعد از چند وقت که به شدت دنبالش می کنم رهاش می کنم. میره تا چند وقت بعد گاهی چند هفته چند ماه یا حتی سال ها. بعد دوباره انرژی پیدا می کنم و شروعی دیگر رو رقم می زنم. همیشه دوس داشتم پشتکار داشته باشم ولی مثل اینکه ژنش در من نیست. البته نمی دونم آیا واقعا به ژن مربوط میشه یا خصوصیتی که میشه کسبش کرد که البته من هنوز خیلی کسبش نکردم.
شاید یه قرصی آمپولی چیزی داشته باشه چون قطعا این مشکل خیلی از آدم هاست. حتما دانشمندا یه فکری به حال خیل عظیم آدمهای کار پشت گوش انداز تا الان کردن. این همه کار نیمه کاره نتیجه منو و آدمهایی مثل منه. که قطعا یکی باید یه فکری برای اون نیم ساخته ها بکنه.
یکی از مشخصات ما کار امروز رو به فردا انداختنه. از فردا صبح زود پا می شم. از فردا صبونه حسابی می خورم. از فردا ورزش می کنم. از فردا دو صفحه کتاب می خونم و.... هزار تا کار دیگه تازه اینا خوبه چون ااگه مثلا صبونه نخوری یا ورزش نکنی کسی مواخذه ات نمی کنه ولی امان از کار اداره که اگه دیر شه نه تنها خوره میشه و میوفته به جونت حتی باعث غر غر بقیه هم در مواردی میشه.
امیدوارم خوب بشم. البته خوب که هستم منظورم اینه که بهتر بشم. قطعا راه حلش رو پیدا می کنم.
پیدا کردم میام و اینجا می نویسم.

هیچ نظری موجود نیست: